قدس آنلاین: بررسی زندگی امام هشتم شیعیان از آن رو دارای اهمیت ویژه است که این امام همام در دورهای از تاریخ اسلام قرار داشتند که فضای باز فکری و توجه حاکمیت به مباحث علمی، زمینهای برای گسترش اندیشههای ادیان و مذاهب دیگر را فراهم آورده بود. امام رضا(ع) در این شرایط ویژه فکری در یک مهاجرت اجباری و پذیرش تحمیلی ولایتعهدی مأمون، فضای خاصی برای احیای سنتهای فراموش شده اسلامی پیش روی خود دیدند.
*توقف فتنه واقفیه
در سالهای اولیه امامت حضرت ثامن الحجج(ع)، که مقارن با حکومت هارون الرشید بود، شورش و ناآرامیهای متعدد همه جا را فرا گرفت به علاوه سیاست فرهنگی در جذب و هدایت اندیشمندان نحلههای فکری گوناگون در پایتخت حکومت موجب شد زمینه بروز شبههها و ابهامهای زیادی در اعتقادات مسلمانان فراهم شود. همچنین ایجاد اختلاف و دو دستگی میان شیعیان پس از شهادت امام کاظم(ع) بر آشفتگی اوضاع فرهنگی جامعه اسلامی افزود. فتنه واقفیه که امامت امام رضا(ع) را رد کردند، خطری جدی برای شیعه بود. امام رضا(ع) در دو محور سیاسی و فرهنگی در برابر هر دو جبهه مخالف، یعنی دستگاه خلافت عباسی و گروههای منحرف از خط امامت، به مبارزه برخاست و آتش شبیخون درون مذهبی و بیرونی را با تأکید بر پیشوایی خود خاموش کرد. بر اثر تلاشهای امام، گروه زیادی از فریب خوردگان فرقه واقفیه و سایر فرقههای انحرافی، به دامان شیعه اصیل بازگشتند.
*پایان مأمون عباسی
جایگاه متزلزل مأمون عباسی سبب شد برای رهایی از مشکلات سیاسی به حب علی(ع) تظاهر کند. او برای فریب مردم، ولایتعهدی را به امام تحمیل کرد. امام(ع) از همان لحظات اول روشن کرد که این سیاست تحمیل و جبر مأمون بود که امام را به خراسان کشانید. شرایط علمی و اجتماعی امام رضا(ع) برای شیعیان روشن کرد که یک بازی سیاسی به راه افتاده است. سیاستهای امام در این برهه بسیار دقیق و حساب شده است؛ عدم دخالت در امور سیاسی و اشاره به اینکه «با توجه به علم غیبی که ما داریم و به ارث بردهایم میدانم که این امر شدنی نیست اما من مجبور شدم که آن را بپذیرم» در سند مکتوب ولایتعهدی راهبرد امام هشتم در برابر سیاست مأمون بود که تمام نقشههای او را نقش بر آب کرد و این یعنی پایان مأمون عباسی!
*تقویت جریان روشنفکری شیعه
شیعیان در زمان هر کدام از ائمه به عنوان روشنفکران جامعه شناخته میشدند. این شیوه تربیتی اهل بیت است که شیعیان خود را افرادی تحصیلکرده و تحلیلگر تربیت میکردند. در دوره امام رضا(ع)، شیعیان در حاشیه قرار نگرفتند بلکه در زمانهای که معتزله با پشتوانه حکومتی، جامه فریبنده عقلگرایی و آزادی اندیشه را برتن داشت، با کمک مقتدای خویش به جهاد با این جریان منحرف رفتند. امام رضا تنها به دوره خویش نمیاندیشید بلکه افق دورتر را هم میدید. حضور امام رضا در مرکز فرهنگ و سیاست و شرکت در مناظرات علمی و اثبات عقاید اسلامی با عقل سبب شد امام به عنوان سرآمد جریان روشنفکری در دوره خود شناخته شود. حضور امام هشتم در این پوشش به ظاهر جدید موجب شد شیعه قویتر از گذشته در جامعه حضور یابد و جریانهای روشنفکری را هدایت کند.
*مدیون درایت امام رضاییم
امام پس از بستن پرونده سیاست بازی مأمون، با موضوع پیروان خود مواجه است. عدهای اصرار دارند حضرت رضا(ع) با چالش شیعیان تندرو مواجه بودهاند. اما من بارها گفتهام اعتراض به امام معصوم و پیشوای شیعه، با مرام شیعیان منافات دارد. ممکن است برخی از شیعیان درباره اقدام امام پرسشهایی داشتهاند، اما اینکه بخواهند علیه امام فعالیت کنند صحیح نیست، چون این رویه با مرامنامه اعتقادی شیعه مخالفت دارد. بی شک اسلام مدیون درایت امام رضا(ع) است. چرا که اگر آن حضرت در آن مقطع حساس وارد عرصه فعالیتهای گسترده علمی، فرهنگی و اجتماعی نمیشدند، قطعاً جریان فرهنگی و سیاسی اصیل که نماد سیره نبوی بود یا به وسیله حکومت نابود میشد و یا در آماج حملات فکری و عقیدتی که مأمون بانی پیدایش آن بود، دچار بحران میشد.
*سلاح مناظره در دستان امام رضا(ع)
شیوه مناظره امام رضا(ع) در مناظراتش این نبود که اعتقادات اسلام را برای طرف مقابل حق بالقوه فرض کند، بلکه از طریق استدلال عقلی و براساس مشترکات اعتقادی و دینی به رفع شبهات و به اثبات حقانیت اسلام می پرداختند، زیرا بدون تعقل نمیتوان تناقضات بین ادیان را رفع کرد. این شیوه، یک روش ضابطه مند در مناظرات است و غیر از این، مناظرات راه به جایی نخواهد برد. امام(ع) در مناظرات خود با سران ادیان به دنبال برتری جویی نبوده و با استفاده از عنصر عقل و منطق به اثبات حقانیت اسلام پرداختند. مأمون که با برپایی مناظرات سعی در مشغول کردن ذهن جامعه به مسائل دیگری غیر از حکومت داشت، با حضور مقتدرانه امام شکست خورد، زیرا حضرت رضا(ع) با پیروزی در مناظرات، این بازی سیاسی را به سمت دیگری چرخاند و سبب تقویت علمی علما و باز شدن افق فکری مردم شد.
*پیام رسان اندیشه امام هشتم(ع)
جهان در ایام حیات امام رضا(ع) دو قسمت بود، جهان اسلام از یک طرف و دیگر ادیان با پرچمداری فلسفه یونان در دیگر سوی. نکته مهم اینکه بخش دوم جهان آن روز که همان دنیای غیر اسلام است، شمولیت معارفی و فرهنگی اسلام را نداشته است. تنها برگ زرینی که دردست آنها بوده طب و فلسفه یونانی است. امام رضا(ع) در این جلسات آنها را در فلسفه که نقطه اتکای آنان بود، مغلوب کرد. با این همه چون وسایل ارتباط جمعی و رسانهها به شکل امروزی در آن ایام وجود نداشته، پیام پیروزی امام(ع) در مناظرات آن گونه که باید بازتاب نداشته است، ضمن اینکه اطلاع رسانی این پیروزیها با اهداف پیدا و پنهان مأمون همخوانی نداشته، اما این پیام سینه به سینه و نسل به نسل تا امروز حفظ شده و آثار و برکات آن در متون علمی امروز ما به چشم میخورد.
*فلسفه اسلامی مدیون امام ثامن(ع)
وقتی مأمون درالحکمه را تأسیس کرد و فلسفه یونان را در آن ترجمه کردند، امام هشتم(ع) نگفتند این کار را تعطیل کنید، بلکه فرمودند آنچه را در فلسفه یونان است، باید با معیارهای خودمان بسنجیم، سپس آنچه را مطابق ارزشهای دینی نیست، از گردونه خارج میکنیم. امامان ما در واکنش به این تفکرات، امثال زنادقه را حذف نکردند، بلکه از آنها خواستند آنچه را در بساط داشتند، عرضه کنند. در تاریخ میبینیم زنادقه با ائمه(ع) مراوده علمی داشتند.
امام هشتم(ع) در مقابل یونانیان و فلاسفه ملحدین و زنادقه به بحث علمی پرداختند، نه آنکه به حذف آنها بپردازند. این رویه سبب شد جامعه علمی مسلمانان نواقص و ایرادهای فلسفه یونان را رفع کرده و فلسفه اسلامی را تدوین کنند و جالب آنکه خود فلاسفه مسلمین بزرگترین فیلسوفهای دنیا شدند و پرچم فلسفه حقیقی و بهدور از کفر را در دنیا برافراشتند.
*ایران مرکز دلها میشود
هجرت امام رضا(ع) به ایران موجب شد گرایش نهان مردم این دیاربه اهل بیت(ع) آشکار شود و به عبارتی گرایش به تشیع از ناحیه امام رضا(ع) تقویت میشود. هرچند گرایش به تشیع درایران قبل از امام رضا(ع) بوده است، اما تا ۲۰۰ سال پس از ظهور اسلام تنها به مناطق محدودی چون قم و اهواز خلاصه میشد اما پس از هجرت تاریخی امام رضا(ع) به مرو، شیعه در ایران گسترش یافت. پس از حضور امام در مرو و طوس و خراسان و نیشابور، نقاط دیگری از خوزستان و فارس که شیعه نشین نبود به مناطق شیعه نشین اضافه شدند.
بعد از حضور امام، شیعه از لحاظ کیفی یعنی تقویت احکام و مبانی اعتقادی و کلامی و دینی گسترش پیدا کرد و سپس حرم رضوی در مشهد تشیع را ریشه دارتر کرد، به گونهای که چراغ عشق به اهل بیت در ایران روشن شد و هرگز افول نکرد.
انتهای پیام/
نظر شما